اصلاح طلبی از همان روز نخست چند مشکل اساسی داشت: اول اینکه صبور نبود. ما همه چیز را فوری میخواستیم. دلیلش آن بود که دیدگاه تاریخی نداشتیم. عالیترین آرمانها را در نزدیکترین زمان و با کم هزینهترین امکان پذیر تلقی میکردیم. به همین جهت بار انتخابات آنهمه سنگین شده بود. تصویری حماسی و یوتوپیک از انتخابات ساخته بودیم. بعد از هر پیروزی چند ماهی خیلی شادی میکردیم بعد نوبت میرسید به یاس فراگیر. خموشی و خمودی و سر در گریبان بردن.
چیه این زندگی شهری:)مردم تهیدستان را یک واقعیت اجتماعی و طبیعی میپندارند. تهی دستی اما به یک مساله تبدیل میشود اگر با روند پرشتاب تهی دست شدن مواجه شویم. هنگامیکه از کنار تو، حتی از بالاسر تو اقشاری به شتاب سقوط کنند و بر جمع تهی دستان بیافزایند. اگر در جمله سقوط کنندگان هم نباشی، تحمل زندگی برایت دشوار میشود. وجدانت به شدت برانگیخته میشود و هر چه در توان داشته باشی در جهت کمک به تهی دستان و محرومان به کار میبندی.
در مدار علی (ع)آنها که آقامیری را خلع لباس کردهاند، در دل به موفقیت او امید بستهاند. روحانیون بیش از دو دهه است احساس انزوا میکنند. آقا میری به سمت گروههایی از مردم رفته که روحانیون خواب جذب و جلب آنها را هم نمیدیدند. آیا او در کار خود موفق خواهد بود؟ هر چه او موفقتر شود، احتمال ظهور چهرههای تازهای شبیه به او بیشتر خواهد شد. بی آنکه خلع لباس شوند.
سوال سوال + پاسخصدای شریف در عرصه سیاسی صدایی است که حتی الامکان از حلقوم همگان برآمده باشد. اصلاح طلبان دمکراسی خواه از همان نخست صدای برآمده از حلقوم طبقات متوسط شهری به بالا بودند. فرودستان به حاشیه رانده شده بودند. قرار بود سکوت اختیار کنند و منتظر بمانند تا از نعمت سفره دمکراسی سهمیببرند. صدایی که شریف نیست، سرانجام خوشی ندارد. آرام آرام به منافع یک باند تقلیل پیدا میکند و به صورتک فریبکارانه استیلای ظالمانه تبدیل میشود. امروز همه صداها، بر اساس شاخص میزان نمایندگی از کل، باید خود را دوباره بسنجند.
چراغی در دل تاریکیداستان طوفان نوح است. موج سیل آسایی در دره مرگ به راه افتاده و شماری از ما را با خود برده و میبرد. ما با ترس به صخرههای دو سوی دره چسبیدهایم. سیل گاهی بالاتر میآید، و شماری دیگر را همراه سفر مرگ میکند. ما بالاتر و بالاتر میرویم و به هم اطمینان میدهیم خطری نیست. دست تطاول این سیل به آنجاها که ما هستیم نخواهد رسید.
فرودستان و صدای شریف16|http://www.yut.ir/images/002.gif|1
سایت ما جابجا شد16|http://www.yut.ir/images/002.gif|1
مرگ دور هم عروسی است16|http://www.yut.ir/images/002.gif|1
مرگ دور هم عروسی است16|http://www.yut.ir/images/002.gif|1
گاهی سکوت که کنی ته دلت می ماند..!سیاست در ایران، چهار دهه است جامعه را میبلعد. بیرون از خود چشم دیدن هیچ چیز را ندارد. دین، اخلاق، اقتصاد، فرهنگ، نفرت، عشق و دوستی، هنر و حتی مرگ در شکم سیاست جای گرفتهاند. سیاست گاه خشن بوده، گاه ملایم، گاه لباس تقوا پوشیده گاه لباس پزشک، گاه از آسمان به زیر آمده و گاه از زیرزمین به بالا، اما هر بار تکهای از بدن جامعه را به شکم سیاست برده است. این در حالی است که سیاست تنها جزئی از جامعه است. سیاست باید جزئی از جامعه باقی بماند تا اخلاقی باشد، تا جامعه بتواند از ارزشها و سرمایههای خود برای نسل آینده دفاع کند.
چرا با دروغ، مردم را از شرکت در انتخابات دلسرد میکنید؟تعداد صفحات : 0